ایام العرب
اَیّامُ الْعَرَب، عنوانی كه بر جنگها و كشمكشهای قبیلهای یا قومی عرب پیش از اسلام و صدر اسلام اطلاق میشد. روایات ایام العرب كه از دیرباز تا اوایل عصر اسلامی سینه به سینه نقل میشد، مهمترین منبع تحقیق دربارۀ حیات مادی و معنوی عرب جاهلی، از شیوۀ زندگی و جنگ و صلح گرفته تا افكار و عقاید، روابط اجتماعی و مسائل استقرار و كوچنشینی به شمار میرود. عرب پیش از اسلام افزون بر اینکه پیرو هیچ نظام و آیین و قانون مدون و معینی نبود و به اقتضای شرایط دشوار زندگی در عربستان شمالی، معیشت خود را غالباً از راه تهاجم و غارت تأمین میكرد، بسیاری از علایق و روابط و عصبیتهای قومی و شخصی نیز در آن روزگار میتوانست موجب كینورزیها و شعلهور شدن آتش جنگ گردد (علی، 5/ 233-235؛ خفاجی، 91-92؛ دلو، 2/ 378- 379). عرب این حوادث جنگی را كه غالباً به سرعت خاتمه مییافت و تنها یك «روز» به درازا میكشید، «یوم» میخواند (بیاتی، 1/ 61-62). لغتشناسان به پیروی از این اطلاق و به استناد اشعار جاهلی یوم را به معنی «واقعه» نیز آوردهاند و گویا چنین اطلاقی در ادبیات اقوام سامی نیز سابقه داشته است (ابن منظور، ذیل یوم؛ بیاتی، 1/ 60-62، 65).
این جنگها كه میان تیرهها و طوایف مختلف عرب عدنانی (مانند یوم فجار)، یا عدنانیان با قحطانیان (مثلاً یوم خزازى، یوم بُعاث، یوم البیضاء)، یا عرب با غیرعرب (مانند یوم ذی قار، میان ایرانیان و عربها) رخ میداد (زیدان، 10/ 305-310؛ برّو، 203، 207- 229؛ جاد المولى، «ج ـ ح، ط»؛ فروخ، 83؛ خفاجی، 93)، از لحاظ شدت، وسعت و اهمیت متفاوت بود، اما همه جا خصایصی شبیه به هم داشت و روح فخر و انتقام را در كالبد قبیله برمیانگیخت. آنگاه كه جنگجویان تیغ در میان میآوردند، شاعران به گاه نبرد در پسِ پشتِ ایشان حماسهها میسرودند و دلیران را به قتل و غارت فرا میخواندند؛ در حالی كه این پیكارها خود از سویی برانگیزانندۀ احساس و شعور شاعرانۀ آنان نیز بود. بدین گونه، داستان آن «ایام» در حافظۀ قبیله میماند، به پیروزیها تفاخر میكردند و به هنگام شكست، مترصد انتقام میماندند و بدینسان، دلاوران عرب رمزی از حیات و بقای قبیله به شمار میآمدند (علی، 4/ 247، 5/ 335؛ خفاجی، 94). وصف این ایام با دیدگاهی قومی و قبیلهای به تدریج بخش عظیمی از ادبیات منسوب به جاهلیت را به خود اختصاص داد، تا آنجا كه باید گفت تقریباً در شعر همۀ شاعران بلند آوازۀ عرب چون اعشى، عنتره، ابن حلّزه، عامر بن طفیل و خنساء و بسیاری دیگر انعكاس یافته است (جاد المولى، «ی»؛ بیاتی، 1/ 66- 68).
اما این روایات كه به صورت شعر و قصه نقل میشد، در عصر جاهلی از هیچ نظم و ترتیب تاریخی برخوردار نبود. چه، غالباً به نظم بود و بعدها در اوایل عصر اسلامی و رواج كتابت و تدوین روایات، به صورت نثر نیز نگاشته، و گزارش شد. در شمار این ایام نیز اختلاف هست و آن را از 750 تا 700‘1 «یوم» شمردهاند كه البته اخبار همۀ آنها باقی نمانده، و گفتهاند آنچه موجود است، اخباری دربارۀ آن دسته از ایام است كه از حدود 150 سال پیش از اسلام اتفاق افتاده است (برو، 204-205).
جایگاه ایام در ذهن عرب چنان بود كه در صدر اسلام مسلمانان و حتى اصحاب پیامبر (ص) نه فقط در مجالس خود شعر و اخبار آن جنگها را باز میگفتند (امین، 1/ 18- 19، 67)، بلكه نخستین حوادث جنگی عصر اسلامی ــ غزوات، سرایا، جنگهای فتوح، پیكارهای داخلی ــ همچون قادسیه، صفین و یرموك را هم در زمرۀ ایام العرب قرار دادند (مثلاً نک : طبری، 3/ 359، 529 بب ، 540-541؛ بلاذری، 1/ 135، 137، 141؛ واقدی، 1/ 160-161، 2/ 609، 620، 3/ 884). به همین سبب، برخی از نویسندگان معاصر، همۀ جنگهای عرب پیش از اسلام و صدر اسلام را با عنوان «ایام» آورده، و آن را به دو گروه: «ایام العرب فی الجاهلیه» و «ایام العرب فی الاسلام» تقسیم كردهاند (ابراهیم، 488-490، جم ؛ جادالمولى، 42، 46، جم ؛ قس: بیاتی، 1/ 68). همچنین توجه و عنایت عرب را به ایام در عصر كتابت و تدوین روایات از آنجا میتوان دانست كه برای اخذ یك روایت دربارۀ آنها رنجها بر خود هموار میكردند، و بسیاری از راویان ایام در این دوره كه خود از راویان شعر و ادب بودند، میكوشیدند آن اخبار را از پیران عرب و راویان قبیلهای و بدویان اعماق بادیه كه عصر جاهلی را نیز درك كرده بودند، بگیرند (همو، 1/ 32-35). بدین گونه، روایات بسیاری ــ منظوم و منثور ــ گرد آمد و نویسندگان و ادیبان و نسبشناسانی چون ابوعبیده معمر بن مثنى، هشام كلبی، مداینی، ابن حبیب و دیگران به نگارش آثاری مستقل دربارۀ ایام العرب پرداختند (ابن ندیم، 58، 60، 108، جم ؛ همدانی، 1/ 216) و «ادب الایام» فصل مهمی از ادب عرب پس از اسلام را به خود اختصاص داد (مثلاً نک : ابن عبدربه، 5/ 132؛ ابوالفرج، 5/ 34-64).
گذشته از اهمیت و نقش ایام در ادبیات جاهلی و اسلامی عرب، این حوادث و شیوۀ نگرش به آن در تاریخ اسلام و تاریخنگاری اسلامی نیز نقش و تأثیری مهم داشت. پس از دورۀ اول فتوح بزرگ اسلامی كه جنگجویان قبایل آرام گرفتند، عصبیتها و رقابتهای كهن قبیلهای كه مدتی خاموش مانده بود، باز در عراق رخ نشان داد. به ویژه بصره و كوفه از اواسط قرن اول به مراكز آشوبها و نزاعهای قبیلهای، در لباس گرایشهای سیاسی، فرقهای و مذهبی تبدیل گردید (مثلاً نک : طبری، 6/ 22- 38). در این میان راویان نیز با هدفهایی گوناگون به نقل و ضبط اخبار جنگهای ردّه، فتوح و نزاعهای داخلی و قبیلهای، و حتى جعل این اخبار پرداختند تا نقش قبایل یا خاندانها یا اشخاص خاصی را در این حوادث برجسته كرده، مآثر و افتخارات نوین برای آنها بیافرینند. علاوه بر آنکه تألیف تكنگاریهایی دربارۀ قبایل عرب ــ مانند آثار هشام كلبی و هیثم بن عدی (ابنندیم، 108، 112) و جز آنها ظاهراً نتیجۀهمین اهداف بوده،جلوه گاه برجستۀ این نگرش را در آثار اخباریان نخستین ــ مكتب عراق ــ میتوان باز یافت كه در حقیقت استمرار دیدگاه قبیلهای پیش از اسلام نسبت به حوادث، یا ادامۀ روایات ایام و انساب عرب توسط راویان شعر و اخبار و شیوخ قبایل بود و مستقیماً به ایام العرب متصل میشد و البته خصایص عمدۀ آن مانند مبالغه و تفاخر را نیز در خود داشت. بنابراین، وجهۀ نظر قبیلهای یا گرایش به ذكر افتخارات قبیله و قوم از مهمترین ویژگیهای اخباریان اولیه، و روایات آنان دنبالۀ روایات ایام جاهلیت به شمار میرود، گرچه مجرای وقوع این حوادث و اسباب و اهداف بروز این ایام اسلامی با ایام العرب پیش از اسلام متفاوت بود. از آن سوی، مطالعۀ خصایص نگارشها و روایات این اخباریان، به ویژه در تكنگاریهای آنها دربارۀ فتوح و جنگهای داخلی (مثلاً نک : همو، 111، 115)، میتواند ما را با خصایص روایی اخبارِ ایام العرب پیش از اسلام آشنا گرداند (سجادی، 15، 56-57، 65). مثلاً عوانۀ بن حكم كلبی (د 147ق) كه بخش بزرگی از روایاتش مربوط به اخبار عرب جاهلی است، به شیوۀ راویان كهن ایام، در همۀ اخبار خود، شعر نیز میآورده (دوری، 37)؛ یا دربارۀ سیف بن عمر (د 180 ق) باید گفت كه اسلوب ایام العرب در روایات او دربارۀ فتوح اسلامی پیداست؛ و این معنی در روایات نصر بن مزاحم (د 212 ق) آشكارتر است (نک : ص 83، 164-165، جم ) كه شعر و مناظره و خطابه نیز در ذكر جنگهای داخلی آورده؛ و یا ابومخنف (د 157ق) كه روایات او اغلب قبیلهای و منقول از راویان ازدی، همدانی، طی، كنده و تمیم، با خصایص نگرشهای قبیلهای یا ایام العرب است (سجادی، 59-61). هم ازاینروست كه فهم و درك علل و اسباب بسیاری از جنگها در عصر اول اسلامی، بدون توجه به خصوصیات، انگیزهها و نتایج ایام العرب عصر جاهلی ناممكن است.
مآخذ
ابراهیم، محمدابوالفضل و دیگران، ایام العرب فی الاسلام، بیروت، 1973 م؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به كوشش احمد امین و دیگران، بیروت، 1402 ق؛ ابن منظور، لسان؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی؛ امین، احمد، ضحی الاسلام، بیروت، دارالكتاب العربی؛ برّو، توفیق، تاریخ العرب القدیم، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش صلاحالدین منجد، قاهره، 1956 م؛ بیاتی، عادل جاسم، مقدمه بر ایام العرب معمر بن مثنّى، بیروت، 1987 م؛ جاد المولى، محمداحمد و دیگران، ایام العرب فی الجاهلیة، ریاض، مكتبة الریاض الحدیثه؛ خفاجی، عبدالمنعم، الشعر الجاهلی، بیروت، 1986 م؛ دلّو، برهانالدین، جزیرة العرب قبل الاسلام، بیروت، 1989 م؛ دوری، عبدالعزیز، بحث فی نشأة علم التاریخ عند العرب، بیروت، 1983م؛ زیدان، جرجی، مؤلفات، بیروت، 1982 م؛ سجادی، صادق و هادی عالمزاده، تاریخنگاری در اسلام، تهران، 1375 ش؛ طبری، تاریخ؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1970 م؛ فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیة، بیروت، 1984 م؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به كوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1382 ق؛ واقدی، محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، بیروت، 1989 م؛ همدانی، حسن، الاكلیل، به كوشش محمد بن علی اكوع، قاهره، 1963 م.